چکیده
گرایشهای مختلف پارادایم واقعگرایی هر یک مبتنی بر مبانی فرانظری و نظری خود رهیافت متفاوتی را نسبت به نظام بینالملل منعکس مینمایند. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که کدام یک از سه نسل پارادایم واقعگرایی از توان تبیینی جامع و دقیقتری در خصوص نظام بینالملل برخوردار است؟ پژوهش پیشرو بر این فرضیه استوار است که نظریه واقعگرایی نوکلاسیک بهمثابه نسل سوم پارادایم واقعگرایی در مقایسه با دو نسل اول و دوم دارای توان تبیینی جامع و دقیقتری است. این پژوهش با استفاده از روش تبیینی ماهیت و اجزای نظام بینالملل را در قالب چهار مفهوم آنارشی، دولت، قدرت و موازنه قوا از منظر سه نسل پارادایم واقعگرایی شامل واقعگرایی کلاسیک، نوواقعگرایی و واقعگرایینوکلاسیک مورد مقایسه قرار داده. طبق نتایج بهدستآمده واقعگرایینوکلاسیک بهواسطه ترکیب سطوح تحلیل خرد و کلان و بهرهگیری از متغیرهای مداخلهگر و عوامل انگارهای با واقعیتهای حاکم بر نظام بینالمللی سازگاری بیشتری دارد و به تبع تبیین جامع و دقیقتری نسبت به نظام بینالملل ارائه مینماید و واقعگرایینوکلاسیک در عین حفظ مبانی بنیادی پارادایم واقعگرایی نسبت به دو نسل متقدم واقعگرایی از توان تبیینی بالاتری برخوردار است.